یه موقع هایی به این فکر میکنم که چقدر حوصله یه آدم جدید تو زندگیم رو ندارم! واقعا دچار تناقض شدم با خودم frown از یه طرف دلم میخواد از این تنهایی در بیام، از طرف دیگه واقعا حوصله اینکه با یه آدم جدید بخوام آشنا شم و همه چی رو از اول شروع کنم ندارم. کاشکی میشد یکی بیاد که با یه نگاه تو چشماش بشه همه چی رو خوند! دیدی بعضی آدما رو یه مدت کوتاهی باهاشون حرف میزنی حس میکنی چقدر میشناسیشِ. چقدر میفهمیش. چقدر دغدغه های مشترک دارین. چه جوری یه همچین شخصی رو پیدا کنم؟! محبوب من خودت با زبون خوش پاشو بیا تو زندگیم :پی